وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز و دویدن که آموختی ، پرواز را --------------------- راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند --------------------- دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر --------------------- و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی --------------------- من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت --------------------- بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند --------------------- پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند --------------------- پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند --------------------- اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست --------------------- آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت --------------------- و کمال معرفت آن است که خودت را باور داشته باشی
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
جوان سیتی و آدرس
javan.city.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.